معنی کشور دماغه سبز
حل جدول
کیپ ورد
لغت نامه دهخدا
دماغه. [دُ غ َ / غ ِ] (اِ) تاج باز شکاری و جز آن. (ناظم الاطباء) (از آنندراج):
هر کس که به غیر او نظربازی کرد
شد عینک او دماغه ٔ دیده ٔ او.
شرف (از آنندراج).
دماغه. [دَ غ َ / غ ِ] (اِ) بینی کوه و تیغه ٔکوه. (ناظم الاطباء). نوکی پیش آمده از کوه. (یادداشت مؤلف). || کمان کشتی. تماغه. (ناظم الاطباء). || چوبی به درازای در میان دو مصراع و متصل به یکی از آن دو که درز میانین را پوشد چون دو لنگه را پیش کنند یعنی ببندند. (یادداشت مؤلف).
- دماغه ٔ در، بینی در. محجوبه. انف باب. رتاج. (یادداشت مؤلف).
|| رأس یعنی نوک پیش آمده از خاک در دریا. نوک زبانه ٔ خشکی در آب. رأس. سنگپوز یا قطعه زمینی کمابیش نوک دار که در دریا یا در دریاچه پیش رفته باشد. (دایرهالمعارف فارسی). رأس الرجاء الصالح، دماغه ٔ امید نیک. (از یادداشت مؤلف).
گویش مازندرانی
دماغه ی در، لبه ی یک لنگه در، قلاب ثابت چارچوب در که زنجیر...
واژه پیشنهادی
کانادا
کشور دماغه اگمونت
نیوزلند
کشور دماغه البانز
انگلیس
کشور دماغه انامور
ترکیه
کشور دماغه راسون
ایرلند
کشور دماغه آمریکا
فلاتری
کشور دماغه اورانژ
برزیل
کشور دماغه اوستامار
سوئد
کشور دماغه دوکاتو
یونان
کشور دماغه کدلونی
ایتالیا
کشور دماغه لوپ
ایرلند
معادل ابجد
1645